رابطه شب قدر بـــا امام زمان عج****
خداوند متعال در چهارمین آیه سوره مبارکه قدر میفرماید:
تنزل الملائکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر.
فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هر
کاری) فرود آیند، فعل مضارع «تنزل» دلالت بر تکرار و بقای شب قدر دارد، و
در آیات سوم و چهارم سوره دخان نیز میفرماید؛ فیها یفرق کل امر حکیم.
در آن شب، هر فرمانی، بر حسب حکمت صادر میشود.
این آیه نیز دلالت بر تجدد و دوام دارد. زیرا هیئت نحوی باب «تفعل» اگر
دلالت بر پذیرش یا تکلف یا هر دو مینماید. ظاهر این فعلها، خبر از تفریق و
تنزل امر در شبهای قدر آینده میدهد.
این امر که در زمان رسول خدا (ص) و امامت، ناشی از این معنی و مبتنی بر
همین اساس است. هنگامی که کسی قرآن را بهعنوان کلام خدا پذیرفت به این
معنی است که همه سورهها و آیات آن را پذیرفته است و یک مسلمان واقعی هم
کسی است که تسلیم همه آیات قرآن باشد، پس هر مسلمانی الزاما باید سوره قدر،
و از آن سوره شب قدر، و استمرار آن را تا قیامت بپذیرد و لازمه پذیرفتن
آن، آیه (تنزل الملائکه...) که هر فرد با ایمانی ناگزیر از قبول آن است،
این است که بپذیرد در شب قدر فرشتهها و روح از جانب پروردگار با هر امری
فرود میآیند و این امر یک متولی و ولی میخواهد که متولی و ولی آن امر
باشد. اینکه خداوند در آیات سوم و چهارم سوره دخان میفرماید:
در آن شب هر فرمانی، بر حسب حکمت صادر میشود*فرمانی از جانب ما، و ما همواره فرستنده آن بودهایم.
دلالت بر تکرار و تجدید فرق و ارسال در آن شب دارد و به این معنا که آن
شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائما نازل میشوند؛ پس باید بهطور مداوم
شخصی به عنوان «ولی» این امر باشد که به سوی او نازل و ارسال میگردند که
او همان ولی جهان و جهانیان خواهد بود؛ و هم اوست که اطاعتش بر همگان واجب
است.
به همین سبب، هر کس ادعا کرد که من ولی امر هستم، باید ثابت کند که این
امر توسط فرشتگان و روح بر او نازل شده و میشوند، و چون هیچ کس جز پیامبر و
اوصیای معصومینش (ع) نمیتوانند مدعی این امر باشند و اساسا هم نیستند،
باید از اوصیاء و پیامبر همواره کسی باشد که در شب قدر توسط روح و فرشتگان
از جانب یزدان هر امری بر او نازل شود.
آیه مورد بحث، یکی از مستدلترین آیات قرآن کریم بر ضرورت وجود همیشگی یک
ولی امر از جانب خداست که امین بر حفظ و اجزاء و ادای امر الهی باشد، و آن
همان امام معصوم (ع) است. و هر کس نزول پیوسته فرشتگان و روح را در شب قدر
بپذیرد که اگر به قرآن ایمان دارد باید بپذیرد، ناگزیر باید ولی امر را هم
بپذیرد وگرنه کافر به بعضی از آیات قرآن خواهد بود، که در آن صورت چنین
کسی بنابر بیان خود قرآن کریم، کافر واقعی است.
چنان که خداوند در آیات 150 و 151 سوره نساء میفرماید:
ان الذین یکفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرقوا بین الله و رسله و یقولون
نومن ببعض و نکفر ببعض و یریدون ان یتخذوا بین ذلک سبیلا* اولئک هم
الکافرون حقا و اعتدنا للکافرین عذابا مهینا.
کسانی که به خدا و پیامبران خدا کافر شدهاند و میخواهند بین خدا و
رسولانش جدایی اندازند و میگویند به برخی ایمان میآوریم و به بعضی کافر
میشویم و میخواهند در این میان (بینابین) اتخاذ کنند، اینان حقا کافرند و
ما برای کفر کیشان عذاب خوار کنندهای مهیا کردهایم.
و میبینید که خداوند، کسانی را که پارهای از آیات خدا را بپذیرند و برخی را نپذیرند، کافر حقیقی میداند.
بنابراین مومن حقیقی کسی است که هم استمرار شب قدر را تا قیامت پذیرا باشد
و هم وجود حجت زمان و ولی امر، و امام معصومی که امر الهی را دریافت
میکند و امین بر آن در جهت پاسداری، به کار بستن و اداء باشد، قبول کند؛
یعنی همان بزرگواری که در این زمان وجود مقدسش بقیه الله الاعظم حضرت مهدی
(عج) میباشد و به همین سبب پیامبر خاتم (ص) بنابر آنچه شیعه و سنی از آن
حضرت نقل کردهاند، فرمودند:
من انکر المهدی فقد کفر.(1)
کسی که وجود مهدی را انکار کند، رهسپار دیار کفر شده است.
و در کتب شیعه، از این قبیل احادیث فراوان است، و از آن جمله، از امام
صادق(ع) و آن حضرت از پدر ارجمندشان و از آن طریق از جد عالیقدرشان و از
پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمودهاند:
قائم از فرزندان من است، اسم او اسم من و کنیه او، کنیه من و سیمای او
سیمای من و سنت او سنت من است، دین و آیین و ملت و شریعت امر در بین مردم
برپا میدارد و آنان را به کتاب خدای عزوجل فرا میخواند. کسی که او را
طاعت کند، مرا پیروی کرده و کسی که او را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده
است و کسی که او را در دوران غیبتش انکار کند، تحقیقا مرا انکارکرده و کسی
که او را تکذیب کند هر آینه مرا تکذیب کرده و کسی که او را تصدیق کند، هر
آینه مرا تصدیق کرده است. از آنها که مرا درباره او تکذیب کرده و گفتار مرا
در شان او انکار میکنند و امت مرا از راه او گمراه میسازند، به خدا
شکایت میبرم. بزودی آنها که ستم کردند و میدانند که بازگشتشان به کجاست و
سرنوشتشان چگونه است (و چگونه در دگرگونیها مجازات ستمگریهای خود را در
دنیا و آخرت خواهند دید.)(2)
در این حدیث شریف، انکار و تکذیب امام عصر، ارواحنا فداه، انکار و تکذیب
پیامبر به حساب آمده است، و در نتیجه همه پیامبران را انکار کرده، که همان
رهسپاری به وادی کفر خواهد بود.
علیبن ابراهیم قمی در تفسیری درباره نزول فرشتگان و روح، در شب قدر
میگوید: فرشتگان و روحالقدس، در شب قدر، بر امام زمان (عج) نازل میشوند و
آنچه را که از مقدرات سالانه بشر، نوشتهاند، به او تقدیم میدارند.
و همین محدث مورد وثوق از حضرت امام باقر (ع) نقل کرده، که وقتی از حضرتش
پرسیدند: آیا شما میدانید که لیله القدر کدام شب است؟ حضرت فرمودند:
چگونه ندانیم، و حال آنکه در شب قدر فرشتگان بر گرد ما طواف میکنند. (3)
حضرت امام سجاد (ع)، در این باره، میفرمایند:
همانا سال به سال در شب قدر تفسیر و بیان کارها، بر ولی امر (امام زمان (عج)) فرود میآید.
و نیز آن حضرت (ع) فرمودهاند:
ای گروه شیعه، با سوره «انا انزلناه فی لیله القدر» با مخالفین امامت ائمه
معصومین (ع) مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) کنید تا کامیاب و پیروز شوید،
به خدا که آن سوره، پس از پیغمبر اکرم (ص) حجت خدای تبارک و تعالی است بر
مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست. ای گروه شیعه،
با «حم والکتاب المبین، انا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین» مناظره
کنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعد از پیامبر اکرم (ص) است.
همچنین از رسول اکرم (ص) نقل شده است، که به اصحابشان فرمودهاند:
به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علیبن ابیطالب (ع) و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.
از آنچه که نگارش یافت، استفاده میشود که شب قدر تا قیامت باقی است و در
هر شب قدر هم ولی امر و صاحب امری هست که آن امر را دریافت دارد، که در
زمان ما صاحب آن امر صاحب بزرگوار ما حضرت حجهبن الحسن المهدی، ارواحنا
فداه است و برای آنکه بهتر بدانیم که شب قدر بیانگر مقام شامخ ولایت اهل
بیت (ع) و امامت آنان تا روز رستاخیز میباشد. حدیثی را هم که در بخش
فضیلتهای حضرت فاطمه زهرا (س) است، ملاحظه میکنیم که در آن بهطور کنایه
از آن بانوی عظیمالقدر تعبیر به لیله القدر شده است و آن در تفسیر فرات
بن ابراهیم از حضرت صادق(ع) نقل شده که فرمودهاند:
«ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس
کسی که فاطمه (س) را آنگونه که باید، بشناسد، شب قدر را درک کرده است.
و این اشاره به مقام ولایت آن بانوی معصوم (س) نیز دارد.
و از طرفی، همانگونه که در شب قدر امر حق بر امام به حق فرود میآید،
نزول گاه نور پاک امامان معصوم (ع) نیز وجود مقدس فاطمه زهرا (س) است؛ که
حقیقتا هر کس آن بانو را شناخت و به عظمت مقام فرزندان معصومش و همسر مظلوم
و معصومش پی برد، شب قدر را درک کرده است.
1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص51 منتخب الاثر فصل 10، ب 1، جزء 1، ص 492
2.علامه مجلسی، همان، ج 51، ص ؛73 منتخب الاثر فصل 2، ب 3، ح 4، ص 183
3. امراء هستی، ص190 تفسیر القمی، ص ؛731 علامه مجلسی، همان، ج 97، ص 14، جزء 23



























































![[تصویر: 13978106477711.png]](http://nooromahdi.ir/upload/uploads/13978106477711.png)




























بیرون
آمدن حضرت مهدی ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد کارگزاران و
ماموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (ع ) هجوم بردند، اما هر چه
بیشتر جستند کمتر یافتند ، و در چنین شرایطی بود که برای بقای حجت حق
تعالی ، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهی برای حفظ جان آن "
خلیفه خدا درزمین " نبود ، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان
بود و قتلش همان . پس مشیت و حکمت الهی بر این تعلق گرفت که حضرتش را از
نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وی کوتاه گردد ، و واسطه فیوضات
ربانی ، بر اهل زمین سالم ماند . بدین صورت حجت خدا ، هر چند آشکار نیست ،
اما انوار هدایتش از پس پرده غیبت راهنمای موالیان و دوستانش می باشد .
ضمنا این کیفر کردار امت اسلامی است که نه تنها از مسیر ولایت و اطاعت امیر
المؤمنین علی ( ع ) و فرزندان معصومش روی بر تافت ، بلکه به آزار و قتل
آنان نیز اقدام کرد ، و لزوم نهان زیستی آخرین امام را برای حفظ جانش سبب
شد در این باب سخن بسیار است و مجال تنگ ، اما برای اینکه خوانندگان به
اهمیت وجود امام غایب در جهان بینی تشیع پی برند ، به نقل قول پروفسور
هانری کربن - مستشرق فرانسوی - در ملاقاتی که با علامه طباطبائی داشته ، می
پردازیم :" به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهیه را
میان خدا و خلق ، برای همیشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پیوستگی ولایت
را زنده و پابر جا می دارد ... تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد
- صلی الله علیه و آله و سلم - ختم شده می داند ، ولی ولایت راکه همان
رابطه هدایت و تکمیل می باشد ، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند .
رابطه ای که از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی کشف نماید ، بواسطه
دعوتهای دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمد - صلوات الله
علیهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولایت جانشینان وی ( به عقیده شیعه
)زندهبوده وهست وخواهدبود،اوحقیقتی است زنده که هرگز نظ ر علمی نمی تواند
او ر ا از خرافات شمرده از لیست حقایق حذف نماید آری تنها مذهب تشیع است که
به زندگی این حقیقت ، لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این
حقیقت میان عالم انسانی و الوهی ، برای همیشه ، باقی و پا برجاست " یعنی
با اعتقاد به امام حی غایب 















اللهم عجل لولیک الفرج






